گفتگو با استاد استاد احمدکبیری، هنرمند صنایع دستی قم،
دانستنش جالب است که شهر قم ما یکی از قطب های کاشی و سرامیک ایران محسوب می شود، این یعنی سرآمد بودن این نام یعنی ما درشهرمان هنرمندانی داریم که ازوجود شان برترین هستیم درست مثل احمد کبیری هنرمند پیشکسوت کاشی هفت رنگ که تنها وقتی می توانی به ذات هنرمند بودنش پی ببری که ازنزدیک آثارش را ببینی و دقایقی پای گفته هایش بنشینی که بی شک حرف هایی زیادی برای گفتن دارد، برای گپ وگفتگو با این پیشکسوت به خیابان نوزده دی (باجک) می رویم، مرکز آموزشی کیمیای خاک، و اکنون می توانید با ما همراه شوید برای خواندن آنچه در آن یک ساعت مصاحبه گذشت:
ابتدا کمی از خودتان بگویید واینکه چه شد که به این هنر رو آوردید ؟
احمد کبیری هستم فرزند حاج میرزا محمد متولد 1339در محله چهل اختران که خانه ابا واجدادی ماست، واما هنر کاشی هفت رنگ ، کلاس سوم دبستان بودم که اولین کاری هنریم را درکارگاه پدرم ساختم ، هنوز مقطع دبیرستان را به پایان نرسانده بودم که اوستا کار شدم وبعد از سربازی پدرم کارگاه را به نامم کرد و دیگر این هنردروجودم نشست وعلی رغم وجود برخی از مشکلات همچنان به این هنر علاقمند هستم وسعی می کنم هنرکاشی سازی را توسعه دهم.
با ما از هنر کاشی هفت رنگ بگوید ؟
صنعت كاشي هفت رنگ از قديمي ترين روش هاي توليد كاشي است كه حدود 700 سال پيش متداول شده است . در روش سنتي ابتدا گل مربوط به سفال كاشي يا خشت آن تهيه و شكل داده شده است و در كوره هاي سنتي با سوخت هيزم و غيره پخت اوليه انجام شده و سپس از انواع لعابهاي سنتي سربي كه از درجه ذوب كم برخوردار هستند بر روي آن اعمال شده و توسط اكسيد هاي مختلف از جمله سنگ كبالت و اكسيد آهن و زاج و غيره كه در طبيعت يافت مي شود به لعاب آنها افزوده مي شود و رنگهاي متنوع بعد از پخت حاصل مي شود. درجه حرارت پخته اين كاشي ها بين 750- 650 درجه سانتي گراد است.
کاش هفت رنگ در کجاها کار برد دارد ؟ واینکه آیا دقیقا از هفت رنگ استفاده می شود؟
کاشی هفترنگ سازی مثل روضه خوانی می ماند باید در خدمت مساجد وحسینه ها و حرم اهل بیت باشی که البته این هم سعادتی است که افتخارش را دارم و معمولاً از قطعاتی به ابعاد ۱۵×۱۵و۲۰×۲۰و برای محراب ها ، سر درها ، کتیبه ها به ۱۵×۷٫۵یا ۲۰×۱۰سانتیمتر به رنگ سفید تهیه شده، در کنار هم چیده شده و با طرح یا خط تهیه شده، روی کاغذ سمبه شده، با گرده ذغال برروی کاشی کپی میشود و به وسیله اکسید منگنز، قلمگیری میشود و بعد با رنگهای مختلف امّا حرارت پایینتر از رنگ اول کاشی رنگ آمیزی می شود و دوباره به کوره رفته وآماده نصب میشود.
کاشی هفت رنگ از تلفيق رنگها آثار ماندگار و ارزشمندي بجا می گذارد، این را نیز اضافه کنم که کاشی هفت رنگ لزوما هفت رنگ نیست. در بعضی از کارها شاید از سه رنگ وبعضی نمونه ها حتی 13رنگ هم استفاده می شود ولی این به هفت رنگ معروف است
احمد کبیری که امروز یکی از هنرمندان بنام کاشی هفت رنگ ایران است از حضور کدام اساتید بهره برده ؟
پدرم اولین استادم بود وبعد برادرم حسن کبیری که اگر نگویم بی نظیر از دید من کم نظیر است وهمچنین استاد محمدرضا منشوری که سال 1364و65 مسول کانی غیر فلزی وزارت جهاد بود من در اموزشگاه جهاد کار می کردم ازایشان که استاد دانشگاه هم بود چیزهای خوبی یاد گرفتم وهنرمند دیگری که تبادل فکری داشتیم میرقیصری است وهمچنین اقای سعادتمند استاد خر مهره که فنون شغلی رد و بدل نشده اما تاثیر گذار بوده.
نتیجه 40سال فعالیت در کاشی هفت رنگ ماحصل آن چیست ؟
من در این مدت فقط برروی کاشی هفت رنگ تمرکز نکرده ام بلکه با تحقیق و پژوهش توانسته ام امروز یک سفال ضد شوک بسازم ، ضد حرارت ویا به عبارتی نشکن که در دمای زیاد دوام اورده بطوری که اگر درهمان دما داخل آب کنیم ظرف سالم مانده ونمی شکند اما بخاطر نبود سرمایه نتوانسته ام وارد خط تولید این محصول شوم چراکه هزینه اولیه راه اندازی را ندارم
چگونه توانستید سفال نشکن یا همان ضد شوک بسازید ؟
من از زمان پدر تا به امروز همیشه پای کوره کاشی پزی بودم از نکته هایی را از همان اوان نوجوانی درخاطرم مانده که پدرم برای خاموش کردن آتش کوره از استخوان استفاده می کرده ویا اینکه حرارت چوب با حرارت سوخت های فسیلی بسیار متفاوت است
تحقیق کردم تا بدانم این تفاوت در چیست واز لطفی که خدا به این کمترین داشته، دانستم که عناصر اربعه (اّب، باد ، خاک وآتش) مانند انسان 4مزاجی هستند یعنی خاکی ممکن است سرد وخشک باشد مثل خاک همدان ویا اینکه خاکی گرم وترباشد مثل خاک قم ،بنابراین از خاک قم کوزه های خوبی ساخته می شود واز خاک همدان دیزی خوبی ساخته می شود یا در مثال باد ، روایت از پیامبر است که می فرمایید از باد بهار خود را نپوشانید چرا که ادمی را فربه می کند وباد پاییز بیماری می آورد این به طبیعت بادها برمی کرد که با بهار گرم وتر است ، وباد پاییز سرد و خشک است در مورد آب ها هم همینطور آب داری نمک گرم تر است وآب دارای گوگرد سرد و تر است.من از این دانش استفاده کردم برای ساخت محصول جدید که می شود روی آن نام سفال نشکن گذاشت، «اما به دلیل نداشتن سرمایه لازم تاکنون نتوانسته ام انرا به خط تولید برسانم », دلیلش هم این است که هرچه داشتم جمع و جور کردم تا این اموزشگاه را تاسیس کنم چراکه امروز همه دغدغه من این است که وقتی پدرم این شغل را به من سپرد در قم 360کارگاه کاشی و سرامیک هنری وجود داشت ولی امروز که من می خواهم این شغل را به پسرم واگذار کنم تعداد فعلان این رشته در قم 10نفر هم نیست باید به تعداد هنرمندان افزوده شود تا این هنر ماندگار باشد.
شما از پوشش بیمه هنرمندان صنایع دستی برخوردار هستید ؟
بیمه خویش فرما هستم نه بیمه هنرمندان دلیلش این است که شرایط به گونه فراهم شده که بیمه شامل من هنرمندصنایع دستی نمی شود، سازمان گردشگری وصنایع دستی به هنرمندی را مشمومل بیمه می داند که در گواهی از فنی و حرفه ای گرفته باشد وبرای افرادی مثل من که استاد کار هستیم وبه عنوان مربی در فنی و حرفه ای ممتحن هستم به عنوان هنرمند قبول ندارند نمی دانم کجای کار مشکل دارد که به نظرم قانون بیمه هنرمندان نیاز به بررسی دارد تا افرادی مثل من دچار این دست مشکلات نشوند.
کاشی های هفت رنگ ساخته شما درکدام مساجد ویا حرم ها به کار رفته است ؟
آن مواردی که در خاطرم هست عرض می کنم حرم فاطمه معصومه در هنگام زلزله چند سال پیش کاشی های بخشی ازگلدسته ریخته شد ساخت ان کاشی ها که کار آسانی هم نبود به من سپرده شد ، کاشی های هفت رنگ صحن امام علی (ع) در کاظمین درکارگاه من ساخته شد ، وپیچ گلدان مسجد جامع قم هنگام مرمت به من واگذار شد ومواردی دیگر که حضور ذهن ندارم.
از اوضاع راضی هستید ؟
راستش از هنرم راضی هستم چون به آن علاقه دارم، اما لازم می دانم از شهرداری منطقه 7 بابت اینکه اجازه داد با مسقف کردن حیاط خانه این مکان را به اموزشگاه تبدیل کنم تشکر می کنم . جاهای بهتر ومناسب تری در مرکز شهر بود اما نمی تونستم اجاره بالای آنرا بپردازم شاید الان عده ای بگویند اینجا آموزشگاه است هزینه اجاره ماهانه از طریق هنرجو تامین می شود ،ولی این را مسولان می دانند که آموزش صنایع دستی حاشیه سود ندارد ، من آموزشگاه را برای سودآوری تاسیس نکرده ام بلکه نگران هستم مبادا این هنر در شهرمان به فراموشی سپرده شود، این برای دودنیای من کافی است که هنرجوی من با آموزش این هنر آرامش به زندگی اش باز گشته، من برای سود آموزشگاه برپا نکرده ام.
چرا از تسهیلات بانکی استفاده نکردید ؟ از جایی نمی شد کمک گرفت تا جایی بهتری را برای آموزشگاه تاسیس کنید ؟
چرا تسهیلات بانکی بود وهست اما با روحیه و قانون من سازگاری ندارد توضیح بیشتر اینکه وقتی تسهیلات به ما داده می شود باید به وقت وبه موقع اقساط آن را پرداخت کنیم در کارهای صنایع دستی پیش می آید دوتا سه اجناسی فروخته نمی شود پس پولی هم دستمان نمی آید واز طرفی هم قانون بانک این است که وام گیرنده باید سرموعد قرضش را بپردازد در صورت عقب افتادگی مشکلاتی پیش می آید یا ضامن به درد سر می آفتد ویا من وام گیرنده که در هردو صورت خوشایند نیست من دوست ندارم بابت دیر کرد وام بانک آبرویم را به حراج بگذارد راستش اصلا با روحیه ام سازگار نیست.
دربین صحبت ها اشاره کردید که در قم از تعداد هنرمندان کاشی هفت رنگ کاسته شده علت را در چه می بینید ؟
ایراد اصلی شاید به خود ما بازگردد به من هنرمند که زمانی خلاف دستور دینم حرکت کردم وبجای پرداخت زکات علمم که آموزش بود آنرا یک راز دانستم وفوت و فن کارم را به کسی آموزش ندادم وهرکس از من پرسید چرا کارهایت این گونه برجسته ومنحصر بفرد است به او گفتم این یک راز است به همین علت تصمیم گرفتم برای ادامه وتداوم این هنر برای جبران اشتباه گذشته خودم این آموزشگاه را تاسیس کردم تا این هنردوباره گسترش بیاید ورونق بگیرد.
آیا این امکان وجود دارد که کارگاه را بی دغدغه به هنرمندی که نزد شما شاگردی کردی واگذار کنید ؟
بله پسرانم عباس ومحمد کبیری که تحصیل کرده دانشگاه هم هستند می توانند به خوبی خودم هنرم را ادامه دهند.ولی کاهش هنرمندان صنعت کاشی هفت رنگ ودیگر صنایع دستی برای من یک دغدغه هست که البته به مواردی باز می گردد مثل تغییر ذائقه مردم ، تصرف بازارخودمان توسط صنایع دستی کشورهای دیگر…
در آیین و مذهب «عَلَم» ما نشانه ارادت به اهل بیت است علت وجود این عَلَم درکارگاه شما برای هرکسی سوال ایجاد می کند برای ما توضیح می دهید؟
درست است هرکجا علم هست باید سراغی از دوستاران اهل بیت گرفت. من عضو هیات خادم العباس هستم یکی از اهداف این هیات علاوه بر برپایی مناسبات مذهبی ایجاد شغل برای جوانان هم در دستور کار هست من هم سعی کردم بنا به تعهدی که به هیات دارم دراین زمینه به تکلیف عمل کنم وبرای ایجاد شغل جوانان تلاش کنم کارگاه آموزشی ایجاد کنم چیزی که در حد توانم است.
معمولا هنرمندان صنایع دستی برای یادگاری نامی از خود برجا می گذارند که به اصطلاح ممی گویند امضاء آیا شما کار قابل امضایی دارید؟
بله کارهای قابل امضاء داشته ام و دارم ولی دوست دارم برروی کاری نامم حک شود که بی نظیر باشد.
اگر صحبتی با مسولان هست بفرمایید
انتظار داریم مسولان بیشتر با هنرمندان صنایع دستی همکاری کنند برای نمونه عرض می کنم من در جذب هنرجو نمی توانم تبلیغات محیطی داشته باشم چرا؟ به علت هزینه بالای تبلیغات محیطی ، اگر برای جذب هنرجو دربیرون کارگاه به درخت کنار کارگاه که در پیاده رو است یک بنر نصب کنم با برخورد ماموران شهرداری مواجه می شوم این درحالی است من از تاسیس آموزشگاه سودی کسب نمی کنم فقط با فروش آثار است که ممرات می گذرانم. ما هنرمندان احسن وبارک الله زیاد می شنویم ولی گره کار ما با حمایت مادی و معنوی مسولان گشوده می شود. سال 95در ایام ده فجرمن این کارگاه را با استقبال مسولان خوب شهرمان افتتاح کردم ولی امروز کسی نمی آید بپرسد مشکلت چیست تا مگر گره ای از مشکلات باز شود.
از گلدان های میناکاری گرفته تا سفال های منقش همه گویای خلاقیت و ابتکار هنرمندی بود که از گِل هنری خلق می کرد که مثالش یافتنی نبود برای هنرمند پیشکوت صنایع دستی وهمه هنرمندان این شهر ارزوی توفیق وسلامتی داریم سایه شان مستدام باد
- گفتگو
- هنرمندان قمی
- احمد کبیری
Source: 1